حدیث جونیحدیث جونی، تا این لحظه: 10 سال و 5 ماه و 29 روز سن داره

حدیث عشق زیبای زندگی

من و دخمل قشنگم در هفته 23

سلام به روی ماه دختر گلم امروز برای اولین بار تصمیم جدی گرفتم که خاطراتم با شما رو ثبت کنم .اما چون برای اولین باره هنوز دستم به خاطره نویسی باز نشده ایشاالله روزهای بعد بهتر میشه. ملیسا ی مامان فردا میری تو 23 و من از روز سه شنبه (یعنی 4 روز پیش) که بعد از کلی گشت و گذار و خرید ،خسته و کوفته اومدیم خونه رو مبل نشته بودم که اولین لگداتو خیلی واضح حس کردم ساعت 1:20 شب بود به بابا محمدت گفتم اونم دستشو گذاشت رو شکمم تا حست کنه کلی ذوق کرده بودیم تازه بابات حسودیشم شد که من تو دلم یه فرشته دارم  و میتونم هرلحظه حسش کنم ولی اون نه ...
29 تير 1392