حدیث جونیحدیث جونی، تا این لحظه: 10 سال و 5 ماه و 28 روز سن داره

حدیث عشق زیبای زندگی

مسافرت شمال

1394/4/29 12:54
نویسنده : سارا
71 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عزيزم

خوبي مامان گلم ،بالاخره ماه رمضون امسال هم تموم شد و ما سه ساله كه تو اين خونه ماه رمضون داشتيم .نميدونم خدا چي برامون رقم زده ولي امسالم نشد كه تو خونه جديدمون باشيم .بگذريم ميخوام برات از خاطره شمالي كه نرفتيم بگم .قرار ما اين بود كه چون بابايي روزه ميگيره روز عيد فطر به سمت شمال حركت كنيم به خيال خودمون كه هر كي ميخواسته بره تا الان رفته ساعت 8 صبح روز شنبه 94/04/27 عيد فطر سال 94 حركت كرديم تو اتوبان كرج كه ميرفتيم گفتيم جاده خلوته ولي چشمت روز بد نبينه اول جاده چالوس ترافيك شروع شد ،بازم پيش خودمون گفتيم حتما تموم ميشه ولي نشد از پليس پرسيديم گفتش تا چالوس همين طوريه بالاخره منو بابا تصميم گرفتيم برگرديم چقدر هم خوب كرديم .ديشب كه مامان جون اينا برگشتن 12 ساعت تو راه بودن پدرشون در اومده بود تازه سيلم يه بخشي از جادرو برده بو د و يه سري ماشين تا الان مفقود شدن.در عوضش روز شنبه رفتيم بازار سنتي ستارخان برات لباس و كفش خريديم ، يكشنبه هم رفتيم اوشون فشم و يه ديزي مفصل خورديم خيلي خوب بود تازه قبل از ديزيهم برامون هندوونه آوردن تو هم نوش جونت باشه خوب خوردي .ولي تا  تونستي آتيش سوزوندي هي ميرفتي كنار تخت بغلي من يا بابابت بايد ميگرفتيمت.

عزيز دلم درسته كه يه موقع هايي خيلي شيطوني ميكني و اصلا گوش به حرف نميدي ولي واقعا زندگي بدون تو رنگ و بويي نداره و بي معناست . الان كه سر كارم همش كارهاي تو جلوي چشممه و كلي دلم براي بو و بوسيدنت تنگ شده.انشاا.. به حق بزرگي خدا عمر با عزت و سربلندي و سلامتي داشته باشي دختر زيبا روي من

عاشقتم و مي بوسمت

پسندها (1)

نظرات (1)

همراه رایانه
29 تیر 94 15:51
همراه رایانه همراه رایانه مرکز پاسخگویی (24 ساعته) سوالات رایانه ای تلفن تماس از طریق خط ثابت :9099070345 ادرس سایت : www.poshtyban.ir