شیرین کاری های دخترم
سلام عززززززززززززززززیزم
چطوری جوجه طلا مامان.امروز میخوام چند تا از شیرین کاریات برات بگم .تازه یه کوچولو هم ناراحتم ک چرا زودتر از اینا کارهایی رو که انجام میدادی برات ننوشتم.ولی اشکالی نداره ماهی رو هر وقت از آب بگیری تازست.
دیروز نزدیکای ساعت 3:30 بود که از خونه مامان جون اومدیم خونه خودمون و تا رفتیم سر و صورتمونو شستیم ساعت 4 شد ولی تو چون یکم خونه مامان جون اینا خوابیده بودی خوابت نمیومد و دوست داشتی بازیگ.شی کنی.خلاصه منم از سر کار برگشته بودم و لول خواب بودم تو رو بردم روی تخت بلکه بخوابی ولی بدتر شد هی در کمد بالای تخت و باز میکردی و وسایلارو از توش در میاوردی منم برای اینکه سر به سرت بزارم چیزیو که برمیداشتی پرت میکردم پائین تخت و تو هم با شیطنت از تخت میومدی پائین و برشمیداشتی دوباره میومدی بالای تخت و میخندیدی اللهی که برات بمیرم خوب تو چه تقصیری داری دلت میخواد بازی کنی . بالاخره بعد از کلی کلانجار رفتن نرزدیک ساعت شش بود که دیگه به زور خوابیدی.حالا برسیم سر شیرین کاریات
ماما:یعنی مامان
بب:بابا
قور:صدای غورباقه
هاپ:صدای هاپو
ب:صدای بز
آب:آب
امن:بده به من
بوس تقی میفرستی ،وقتی آهنگ میزنه سریع دستاتو تکون میدی و میرقصی هر دقیقه هم میری بالای مبل که بپری تو بغل مامان بابا،توی ماشینم که میشینی اولین کاری که میکنی اینه که دستتو ببری سمت ضبط و شروع به رقصیدن میکنی .
دردو بلات به سرم دختر مهربونم خیلی دوستت دارم و هر روز هم که میگذره دوستیت بیشتر هم میشه .موقع هایی که خوابیدی اینقدر نازت میکنم و برات دعا میکنم .انشاالله که صدای من از سقف رد بشه و خدا بر اوردش کنه .عاشقتم گل زیبای زندگی انشاالله همیشه سالم و سعادتمند و خوشبخت باشی عزیز دل مامان.