دو راهی
سلام عزیزم خوبی مامانی،حقیقتش یه چند روزیه که یه چیزی عین خوره افتاده به جونم ،از وقتی فهمیدم که تو دل مامانی هستی رفتم تو سایتای مختلف و برات دنبال اسم میگشتم و هر کدومو فکر میکردم قشنگه مینوشتمو به باباییت نشون میدادم ولی اون از بین همه اونا ملیسارو پسندید و ما تمام این 9 ماه ملیسا صدات میکردیم و اسمتم به هیچ کس نمیگفتیم تا اینکه مامانی خواب دیدم و به بابات گفتم تو شناسنامه اسم مذهبی بذاریم ولی ملیسا صدات کنیم ولی بابات جفت پاهاشو کرد تو یه کفش که نه از دو اسمه خوشم نمیاد خلاصه این قضیه اسم کشید به شب قبل از به دنیا اومدن شما که ما هنوز قطعی نمیدونستیم اسمتو چی بذاریم که یه دفعه چشممون به اسم حدیث افتاد و قرار شد که اسمتو حدیث بذاریم ولی تو که غریبه نیستی من هنوز با این اسم خو نگرفتم دوست دارم ملیسا صدات کنم ولی از یه طرفم میگم حالا بعد از یه ماه بگیم اسمت ملیساست مسخره دیگران بشیم نمیدونم خلاصه بد جوری تو دو راهی گیر کردم ،میترسم وقتی بزرگ شدی اسم حدیثو دوست نداشته باشیو بگی که قدیمی شده و از ما دلگیر شی که چرا اسمتو عوض کردیم خدایا خودت یه راهی نشونم بده